قدیما اگه به پای کسی می نشستی بهت میگفتن "وفادار"الان میگن "سیرسش"
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
میشه نگام کنی ,راحت شه زندگیم؟چشم بر ندار ازم میپاشه زندگیم...
خسته ام ...نه از راهی که آمده ام...یا از انتظاری که گاه امانم را میبرد...خسته از تکرار ندیدن... "تو"...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آرامتر تکانش دهید...مرگ مغزی شده باید زودتر برای اهداهم ندارد...احساس است: تا همین دیروز زنده بود خودم دیدم, کسی لهش کرد و رفت...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گاه جلوی آینه می ایستم...خودم را در آن میبنیم...دست روی شانه هایش میگذارم و میگویم:چه تحملی دارد "دلت"....