آنقدر ” تعویـــــــــــض ” نکنید !!!
به خدا گاهی می توان
رابطه ها را” تعمـــــــــــــیر ” کرد !
حتی
با یک لبـــــــخند عاشقانه !
.
.
.
عشقه من . . .
نوازشگر خوبی نبودی
ســـــــــــفید شده
تار مویی را که قسم خوردی با دنیا عوضش نمیکنی…
.
.
.
به چه مانند کنم موی پریشانِ تو را؟
به دل ِتیره ی شب؟…
به یکی هاله ی درد؟
یا به یک ابر سیاه…
که پریشان شده و ریخته بر چهره ی ماه…
به چه مانند کنم حالت چشمان تو را
به غزل های نوازشگر ِ حافظ در شب؟…
.
.
.
آهای باروون پاییزی
کی گفته تو غم انگیزی
تو داری خاطراتم رو تو ذهن کوچه میریزی…
.
.
.
کنار دریا ایستاده ای….
صدای موج….
انتظار انتظار…..
به خودت می آیی!
یادت می آید نه دیگر کسی هست که از پشت بغلت کند…..
و نه دستهایی که شانه هایت را بگیرد …..
و نه صدایی که از صدای موج های دریا قشنگ تر باشد ….
فقط خودت هستی و خاطرات
.
.
.
آری تو راست میگویی من احمقم
احمقم ، چون دلم برایت تنگ میشود
احمقم، چون دلواپست میشم
احمقم، چون پیش چشمانت زانو میزنم
احمقم، چون هنوزم دوستت دارم…
.
.
دلم گرفته از این شهر
که آدمهایش،
همچون هوایش ناپایدارند…
گاه آنقدر گرم که نفست میگیرد…
گاه چنان سرد که بدنت میلرزد…. !
.
.
.
چی می شه یک بار برای همیشه از عکست در بیای
و اون قدر محکم من رو در آغوشت بگیری که باور کنم دیگه هیچ وقت نمی ری ….
.
.
.
هم اکنون می خواهمت
همچون رگی که خون لازم است
یا قلبی که
یک شوک کوچک می خواهد
تا شاید زنده بماند …
می آیی؟!
.
.
.
می خوابم
اما تو تمام نمی شوی ؛
همچون نفس
تا صبح
در من تکرار می شوی …
.
.
.
بهشت کلمه ای هست چهار حرفی…
اما من اونو با دوتا دست میشناسم…
بهشت من…
بین دستای ” عشقمه “…
وقتی عاشقونه میون اون دستاشم، تو بهشتم هستم…
دوس ندارم حتی یک ثانیه از بهشتم جدا بشم…
.
.
.
اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد،
ستارهٔ من باید دور، تاریک و بیمعنی باشد
شاید من اصلاً ستاره نداشتهام!
.
.
.
مواظب خودت باش …
یک تار موی تو شاهرگ من است !
.
.
.
اگه یه زن
تو رو اونقدر دوست داشته باشه که
از آرزوهاش بخاطرت بگذره،
از خدا یه عمر تازه بخواه!
یه عمر واسه خوشبخت کردنش خیلی کمه!
.
.
.
هر از گاهی زنگی بزن
سراغی بگیر
پیامی بده
احوالی بپرس
خیلی نگذشته است از روزهایی که نفست بودم!
از روزهایی که جونت میرفت برام !
.
.
.
تو را نمی بخشم !!
.
که وقت بودن ، نبودی !
وقت دیدن ، ندیدی!
وقت عاشقی ، منطقی بودی !
وقت گریه ….!
تو را هرگز نمی بخشم
که هرگز با من نبودی و به سادگی ،
همه ام با تو !!!
.
.
دل من…
کلبه بارانیست…
و ” تـــــــــــو “….
آن باران بی اجازه ای
که ناگهان
در احساس من
چکه میکنی…
.
.
.
چقدر بده تو زندگیت ادمای مختلف بیان!
اما اونی که می خوای و
هیچوقت نداشته باشی ….
.
.
.
مرا …
محکم تر در آغوش بگیر !
.
من “هرگز” نمیخواهم ،
تو را به دست
“خاطرات”
لعنتی بسپارم . . .
.
.
.
بهشت کلمه ای هست چهار حرفی…
اما من اونو با دوتا دست میشناسم…
بهشت من…
بین دستای ” عشقمه “…
وقتی عاشقونه میون اون دستاشم، تو بهشتم هستم…
دوس ندارم حتی یک ثانیه از بهشتم جدا بشم…
.
.
.
اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد،
ستارهٔ من باید دور، تاریک و بیمعنی باشد
شاید من اصلاً ستاره نداشتهام!
.
.
.
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
.
.
.
خاطره یعنی
یک سکوت غیر منتظره
میان خنده های بلند…!
.
.
.
خدایا
هفت میلیارد نفر مال تو
این یک نفر مال من ♥
.
.
.
می دانـی؟!
مـیـتـرسم بـگـویـد دوستـت دارم و . . .
مـن یـاد تـو بـیفـتم !!
.
.
.
چند کتاب شعر بردار
عطر همیشگی ات را بزن
و به کافه ای برو
من
هر طور شده
مرگم را به شانه ات می رسانم
.
.
.
کمی جلوتر بیا
می خواهم از سوراخ پیشانی ات
تاریخ را تماشا کنم
تو هم
خوب به سینه ام نگاه کن
گلوله ای
تا چند لحظه ی دیگر
تمام قاب عکس هایمان را
از پا در می آورد…
.
.
مرا دیوانه میخواهی
ز خود بیگانه میخواهی
مرا دیوانه چون مجنون
ز من افسانه میخواهی ،،
شدم بیگانه با هستی
زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن ، نگاهم کن
شدم هر آنچه که می خواستی…
.
.
.
فقط برای یک بار !
مرا در افسون مبهم یک دروغ …
شناور کن !
سر به گوش من بگذار ..!
و آرام بگو : دوستت دارم….!
.
.
.
:: موضوعات مرتبط:
پیامک ,
عاشقانه ,
,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0